بی کاروان کولی

این منم یه کولی که به تنهایی یه کاروانه!

بی کاروان کولی

این منم یه کولی که به تنهایی یه کاروانه!

یه چایی مهمون ما باش...

به هر حال سلام

 اگه چایی دودی می خوری بیا بشین رو این تخته سنگ کنار آتیش دلم.  

بیا تو این قوطی کنسرو تمیزه برات چایی میریزم. امشب خیلی سرده، ولی خودم گرمت می کنم. از نگفته هام که بگم داغ می شی. 

 چاییتو بخور.  

بیا قندم بدمت، اونطوری نگام نکن بخدا تمیزه، آره بابا از یه دختر بچه با چشای خوشگلو درشت گرفتم، إ نه بهش یه سوت سوتک گلی دادم، بجاش از خونش برام کمی قند آورد. 

 بخور ناز نکن دیگه، ما کولی ها زندگیمون همینه دیگه. 

 آره تا صبح باید پیشم بمونی، حالا که راهتو گم کردی چه فرقی می کنه کی بری؟ منم امشب از تنهایی در میام. چاییتو بخور یخ کرد.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد